این روزها مسابقهی جذاب و دیدنی «شهروند و مافیا» از شبکهی سلامت صدا و سیما در حال پخش میباشد. جذابیت آن در حدی است که بسیاری از جوانان در کافهها و دورهمیهای خانوادگی، دو تیم شهروند و مافیا را تشکیل داده و به بازی میپردازند. این تاثیرگذاری، یادآور بازی پانتومیم است؛ با این تفاوت که پانتومیم را میتوان در جمعهای کوچکتر خانواده و بدون ابزار خاصی بازی کرد.
ضمن ارج نهادن بر زحمات تهیهکنندگان این مسابقه که از معدود مسابقات موفق است، سعی میشود به نکات مثبت و منفی آن پرداخته تا هم راستا با تلاش دستاندرکاران مسابقه در زمینهی ترویج گفتگو، باب نقد و گفتگویی در مورد اثرات این گونه مسابقات در اجتماع باز شود.
خلاصهی بازی بدین شرح است که هر یک از بازیکنان، یا از شهروندان هستند یا از افراد مافیا. شهروندان تا آخر بازی یکدیگر را نمیشناسند ولی شب اول، اعضای مافیا با یکدیگر آشنا میشوند. شهروندان میبایست با گفتگو و از روی دفاعیهها، پشتیبانیها و رفتار بازیکنان، مافیا را تشخیص داده و از شهر بیرون کنند. برای اینکار به افرادی که مشکوک هستند اتهام زده، وی با اکثریت آرا به مرحله دفاع کردن از خود میرسد و پس از آن دربارهی بیرون کردن یا بیرون نکردن وی از شهر، تصمیمگیری میشود. سپس شب میشود و گروه مافیا بسته به اینکه آن فرد عضو آنها بوده یا نبوده باشد، به ترتیب، اقدام به مذاکره و عضوگیری از میان شهروندان یا کشتن آنان مینماید. بدین صورت صبح که میشود حتی اگر مطمئن بودیم که یکی از شرکتکنندهها روز قبل شهروند بوده، ممکن است الان عضو مافیا باشد و دوباره سوءظن به یکدیگر (که برطرف نشده بود)، دوچندان میشود.
از جمله نکات مثبت این مسابقه میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
– بازی به صورت تیمی انجام میشود. اعضای دو گروه شهروند و مافیا به طور مستقل با یکدیگر متحد شده و شهروندان سعی میکنند مافیای بدجنس و خلافکار را از شهر بیرون کنند. در این صورت، ترویج کار گروهی برای رسیدن به یک هدف مشترک ازجمله نتایجی است که میتواند به طور غیرمستقیم حاصل شود.
– درباره آموزش امنیت فناوری اطلاعات و جلوگیری از هک میگویند، کارشناسان امنیت ابتدا باید هک را یاد بگیرند تا بتوانند با آن مقابله کنند. از این منظر، مخاطبان بایستی ابتدا استدلالها و کلکها را یاد بگیرند تا بتوانند از خود دفاع کنند.
– مافیای بازی تلاش میکند از اشتباهات شهروندان استفاده کرده تا رأی دیگران را علیه آن شهروند جمعآوری و او را به عنوان مافیا از شهر بیرون نماید. شهروندان از اینکه در رأی دادن اشتباه میکنند پشیمان میشوند و همانگونه که مجری مسابقه اعلام میکند میآموزند تا در انتخابهایشان دقت بیشتری داشته باشند.
– در انتهای مسابقه، بازیکنان با هم شادمانی میکنند و دست یکدیگر را میفشرند. معمولا بحثهای جذابی دربارهی تصمیمهای درست و اشتباه و حدس و گمانهای داخل بازی انجام میشود. این موضوع میتواند باعث افزایش صمیمیت و یکپارچگی باشد. ضمنا هر کدام از شرکتکنندگان وادار میشوند به صورت فردی دربارهی اثرات تصمیم خود در رسیدن به هدف نهایی تیم خود فکر کنند.
– آموزش شکاکبودن و اعتمادِ صددرصد نداشتن مفید است؛ همانگونه که در زندگی واقعی مانند بازیکنان این بازی با جعبههای سیاهی روبرو هستیم که نمیدانیم در ذهن آنها چه میگذرد. آموزش تردید درصورتی که هدفمند انجام شود، میتواند پایهای برای آموزش تفکر انتقادی باشد.
– بازیکنان با مشاهدهی نتیجهی اعتمادهای بیجا، میآموزند از زود قضاوت کردن دربارهی افراد یا مسائل پیرامون خود پرهیز کنند.
– از آنجایی که بازیکنان نقش مافیا با استدلالهایی سعی در پنهانسازی کرده، خود را به عنوان شهروند جا میزنند و دیگران میبایست با کندوکاو هویت واقعی آنها را شناسایی کنند، میتوان این بازی را تقویتکنندهی تفکر، استدلال و گفتگو دانست.
در کنار نکات ارائه شده، این مسابقه میتواند نکات منفی متعددی نیز داشته باشد که در ادامه به آنها اشاره میشود:
– بهگونهای به نظر میرسد که تک تک افراد شرکتکننده برای دیگر شرکتکنندگان مافیا هستند، مگر اینکه خلافش ثابت شود. با این پیشفرض این موضوع برخلاف اصل برائت است. (اینکه همه بیگناه هستند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.)
– از آنجایی که تا پایان بازی مشخص نیست چه کسانی شهروند یا مافیا هستند و بازیکنان نمیتوانند به یکدیگر اعتماد کنند، این مسابقه میتواند به گسترش بیاعتمادی در ناخودآگاه علاقهمندان به آن منجر شود. اعتماد شالودهی بسیاری از روابط اقتصادی و اجتماعی است. بحثهای مربوط به سرمایهی اجتماعی نیز حول اعتماد مطرح میشود. اگرچه وجود مقداری بیاعتمادی به اطراف در حوزهی زندگی فردی لازم است اما خطای ترکیب میگوید چیزی که برای فرد صادق است، لزوما برای جمع صادق نیست. اگر این بیاعتمادی به عموم جامعه گسترش یابد و هیچ فردی به فرد دیگر اعتماد نکند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
– درصورتی که 100 درصد به بازیکنی، اعتمادِ شهروندی شده باشد و آن فرد عضو مافیا باشد، فرضیات اعتمادکننده زیر سوال رفته و قاعدتا در دور بعدی به بازیکنِ دیگری 100 درصد اعتماد نمیکند. شاید در بهترین حالت، در ابتدای بازی «پنجاه – پنجاه» احتمال شهروند یا مافیا بودن به شرکتکنندگان داده شده و بسته به نوع گفتگو و روند بازی، احتمال مافیا یا شهروند بودن کم یا زیاد شود. آیا این موضوع موجب تزلزل در تصمیمگیری نمیشود؟ تعمیم این تصمیمگیریهای چالشبرانگیز به زندگی واقعی میتواند موجب خستگی ذهنی و خطای تصمیمگیری شود.
– بازی در نقش مافیا میتواند تزویر را آموزش دهد. تکرار این فرایند و تلاش برای جلب اعتماد دیگران به منظور فریب آنها جهت رسیدن به هدف، میتواند قبح این تزویر را نیز فرو بریزد. آیا این قسمت از مسابقه به طور ناخودآگاه به جامعه آموزش نمیدهد که با کلک و زبانبازی میتوان در جهت رسیدن به امیال شخصی از اعتماد دیگران سوءاستفاده نمود؟
ماموریت شبکهی سلامت، فعالیت پیرامون موضوعات سلامت جسم، سلامت روان، سلامت اجتماعی و سلامت معنوی تعریف شده است. از این منظر کارشناس یا روانشناس برنامه تلاش میکند با تحلیل بازی، نکات آموزشی درخصوص صبر، گفتگو، خوب گوش دادن و … را به مخاطبان ارائه دهد. همهی ما بازی چرخیدن دور صندلی با صدای آهنگ و نشستن روی آن را انجام دادهایم یا حداقل آن را دیدهایم. گفته میشود حذف رقیب از روی صندلی بازی، در بزرگسالی موجب حذف رقیب از روی صندلی زندگی و کار میشود و بازی خوبی نبوده است. با کمی تغییر بازی صندلی، میتوان آن را به آموزشی برای تقویت روحیهی کار گروهی و حمایت از دیگران تبدیل کرد. لذا بهتر است با سنجش بیشتر نکات مثبت و منفی مسابقه «شهروند و مافیا» و با اعمال کمی اصلاحات، از جذابیت آن برای تقویت هرچه بیشتر همبستگی استفاده کرد. مبادا که این بازیِ بسیار جذاب، خدای نکرده اثرات منفی در زندگی فردی و اجتماعی داشته باشد.